انتخاب فناوری های جدید به وسیله ی شرکت ها امری دشوار است. فناوری های جدید بسیار متنوع هستند، در سطح شرکت، تصمیم به انتخاب یک فناوری جدید با در نظر گرفتن عدم قطعیت ها و خطرات این فناوری انجام می شود. امکان سنجی و پتانسیل شناسایی فناوری های جدید در مقابل بهره برداری از فناوری های موجود، بستگی به این دارد که آیا شرکت می تواند با فرصت ها و چالش های فناوری جدید روبه رو شود یا خیر؟ یک شرکت ممکن است برای رقابتی کردن بازار، از نوآوری در فرآیند تولید استفاده کند که در این صورت باید مزایای نوآوری را با هزینه های توسعه فناوری جدید بسنجد.
این مساله می تواند به عنوان یک مدل شود، این مدل عدم «waiting game»
قطعیت و رقابت آستانه انتخاب فناوری جدید را تعیین می کند. عدم قطعیت، مربوط به ارزش و ورود نوآوری است و رقابت، نوع تعامل در بازار تولید را در نظر م یگیرد. مسائلی که شرکت های پیشرفته با آن روبه رو می شوند، شامل پتانسیل تجاری فناوری، هزینه های فرصت های جاری و خطرات آینده مرتبط با شکست تولید است. بسته به نرخ داخلی بازگشت شرکت و ارزیابی فناوری جدید، شرکت ممکن است منتظر بماند یا فناوری جدید را انتخاب کند.
درحالی که انتخاب سریع، مزیت پیشگام بودن در آن حوزه از فناوری را دارد، صبر کردن، فرصت های بیشتری برای جمع آوری اطلاعات فراهم می آورد. به علاوه، داشتن ظرفیت ذخیره و پردازش اطلاعات ارزش صبر کردن را افزایش می دهد. صبرکردن به معنی بیکاری نیست،
شرکت هایی که ظرفیت جذب بالایی دارند از این زمان برای جمع آوری و پردازش اطلاعات و کاهش خطر تصمیم گیری استفاده می کنند.چنین شرکت هایی برپایه اطلاعات جمع آوری شده، اگر از سودمندی فناوری اطمینان
حاصل کنند، به منظور حفظ سهم بازار در آن سرمایه گذاری می کنند. لیبرمن و همکارانش همچنین اشاره می کنند که برخی از شرکت ها در صورتی که منابع و تجربه کافی را داشته باشند، پیشگام بودن در ورود به بازار جدید را سودمند می دانند. اولین بودن در بازار مزایای کنترل دارایی های مکمل، قیمت گذاری و برتری در بازار را به همراه دارد و جایگاه شرکت را در بازار تقویت می کند. از طرف دیگر، به دلیل توانایی یادگیری از شرکت های پیشگام، پاسخ
سریعتر به تغییرات بازار و کاهش هزینه های آموزش مشتری، تعدادی دیگر از شرکت ها دنباله رو یا دوم بودن در ورود به بازار را سودمند تر می دانند.
ماهیت رژیم دسترسی ممکن است بر تصمیم شرکت ها مبنی بر پیشگام بودن یا دنباله رو بودن اثر بگذارد. مکانیزم های دسترسی متنوع هستند، اما معمولا شامل پتنت، رازهای تجارت، ابزار عقد قرارداد، راهبردهای تجارت، یادگیری
و تعقیب شرکت های پیشرو است. پژوهش ها نشان داده است، شرکت ها به پیشگامی در زمینه هایی از فناوری که با پتنت بتوان موانع آن را برطرف کرد، رغبت نشان می دهند. به علاوه، در برخی از فناوری ها ورود به عنوان پیشگام بهتر است، اما در برخی از فناوری ها که قابلیت های مکمل مانند تولید یا تخصص هایبازاریابی( ارزششان را حفظ می کند، انگیزهبه عنوان شرکت دوم بودن بالاتر است. فرض می کنیم که <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> از مکانیزم های دسترسی سود می برد، در این صورت شرکت های فعال در زمینه تحقیق وتوسعه <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> به ورود زودهنگام به این بخش تشویق می شوند. از طرفی جایگزینی فناوری های موجود برای مثال سیلیکون با <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> هنوز نامشخص است، به همین دلیل پیشگام بودن یا دنباله رو بودن برای شرکت ها دارای ابهام است.در چگونگی تعیین و انتخاب یک فناوری جدید، عواملی وجود دارد که بر تصمیم گیری
شرکت ها اثر می گذارد. این عوامل شامل؛ سطح توانایی های شرکت در انتخاب فناوری جدید، عوامل بازار مانند تأثیر سایر شرکت ها و روابط با نیازهای فنی مشتری است. از نظر پورتر نوآوری از طریق ساختارهای صنعتی، شرایط ورودی، صنایع حامی و مرتبط، شرایط تقاضا و تأثیرات دولت به وجود می آید. از نظرنلسون، ادکوییست و لوندوال تفاوت در انتخاب فناوری های جدید منعکس کننده دیدگاه های خاص بخش ها و سیستم های نوآوری ملی است.
این دیدگا هها بر عوامل سیستمی و تکاملی مانند؛ نقش یادگیری درون و بین شرکت ها، تعاملات بین مؤسسات و سیستم های توسعه دانش و نوآوری تأکید می کند. سیستم های نوآوری از شبکه های متنوع شرکت های چند ملیتی، مشتریان، تهیه کنندگان و ارتباطات با دانشگاه ها و آزمایشگاه های دولتی تشکیل شده است. طبقه بندی ها نشان می دهند که اکثر شرکت های دانش بنیان فناوری های جدید را انتخاب می کنند. به علاوه، اگرچه، بسیاری از زنجیره های ارزش در سطح بخش از نوعِ بین المللی هستند، اما قسمت تحقیق وتوسعه در حوز ههایی مانند خودرو و مخابرات بیسیم شامل این مساله نیستند. دیدگاه های سیستم نوآوری ملی، اهمیت تفاوت های موجود در سازمان ها را بیشتر مشخص می کند. این دیدگاهها به درک بهتر راهبر دها و ارتباطات شرکت ها در سیستم ملی و راهبردهای تجاری سازی کمک می کند. شاپیرا و همکارانش ویژگی های سیستم نوآوری ملی را در تجاری سازی فناوری نانو مهم می دانند.
یک راه ارزیابی اختلافات در انتخاب فناوری، فاصله زمانی اختراع تا کاربرد است. بازه زمانی کار در آزمایشگاه تا تجاری سازی برای فناوری های دان شبنیان طولانی است. کوک برن و همکارانشان تأخیر طولانی بین اخترعات در حوزه پزشکی و بکارگیری آ نها در صنعت دارویی را مورد توجه قرار دادند. آ نها دریافتند که این تأخیر به دلیل علم پیشین و تنوع محصولات ارائه شده در این حوزه است. گراپ به چگونگی پروسه عبور لیزر از مرحله علمی به فناوری اشاره می کند. در مرحله دوم )مرحله فناوری(، لیزر شاهد افت بسیار شدیدی بود و سپس دوباره اوج گرفت و به یک محصول تبدیل شد. اشموچ اشاره می کند که فاصله زمانی بین کشف تا تجاری سازی دارای یک است که سیکل اول به وسیل هی double-boom چش مانداز فناوری پیش می رود و سیکل دوم به وسیله ی چش مانداز بازار. اشموچ دریافت که معمولاً روندهای علمی چند سال بعد به روندهای فناوری تبدیل می شود. اشموچ و گراپ فاصله زمانی بین کشف تا تجار یسازی را ناشی از مواجهه با چالش های مراحل اولیه رشد و تحقق موفقیت آمیز در بازار می دانند. مدل خطی از نظر مفهومی با پدیده متفاوت است. بر اساس مدل double-boom خطی، تحقیق، توسعه، ساخت و مراحل
تجاری سازی به صورت خطی پشت سرهم قرار می گیرند. اگرچه این مدل به دلیل حلقه های بازخورد و ارتباطات داخلی دارای ایراد است، پ اما در سیاست گذاری و فرآین دهای شرکت ها پمدل رایجی است. اختلاف بین مدل خطی در مفهوم توسعه همزمان double-boom و تحقیقات و تجار یسازی در نوآوری دانش محور است. تاکه اوچی و نوناکا توسعه همزمان تحقیقات و تجار یسازی را برای چرخه هایتولید کوتاه مدت، ضروری می دانند. تحت این چهارچوب توسعه همزمان باید انتظار داشت کشف علمی و پتنت ها همزمان توسعه یابند.
از نظر مووری پتنت ها بیشتر در دانشگا هها و مؤسسات تحقیقاتی و شرک تها صورت م یگیرد. این رویکردهای متفاوت، در بخش های تحقیق و توسعه راهبردهای نوآوری منعکس می شود. بیشتر سیاست های تحقیق و توسعه
و نوآوری از مدل خطی پیروی می کند. برای مثال، بودج ههای فدرال آمریکا برای حمایت از تحقیقات پایه ای در دانشگا هها و آزمایشگا ههای فدرال به منظور توسعه تحقیقات و کاربردی کردن آنها، تخصیص می یابد. این مدل مرسوم در بخش تحقیق وتوسعه نیز وجود دارد، در حالیکه رویکردهای غیرخطی و پیچیده تری نیز وجود دارند. در آمریکا همچنین سیاست های حمایتی و فدرال قابل توجهی برای مشارکت تحقیقاتی بخ شهای عمومی و خصوصی، اعتبارات مالیاتی بخش تحقیق وتوسعه، مراکز نوآوری، حمایت نوآوری مشاغل کوچک، انتقال فناوری و دیگر مکانیز مهای حمایت عمومی از
تحقیق وتوسعه و تجاری سازی وجود دارد. در طراحی برنامه ملی فناوری نانو آمریکا چهار هدف مدنظر قرار گرفته است: توسعه تحقیقات و برنامه های فناوری نانو در کلاس جهانی، انتقال فناور یهای جدید به محصولات به منظور تجار ی سازی و منافع عمومی،توسعه و تقویت منابع آموزشی و ابزا رهای زیربنایی برای پیشرفت فناوری نانو، 4 حمایت از توسعه فناوری نانو. پس از سال 2003 قانو نگذاران به دنبال این بود هاند که نگران یهای اجتماعی
را نیز در بخش تحقیق و توسعه فناوری نانو بگنجانند. نگران یهای اجتماعی، شامل مسائل محیطی، قانونی، اخلاقی و همچنین ملاحظات توسعه اقتصادی با تضمین توسعه فناوری نانو برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان آمریکایی است. سیاست و راهبردهایی که به وسیل هی برنامه ملی آمریکا دنبال م یشود به دنبال کوتاه کردن چرخه تحقیق تا تجاری سازی، حمایت سرمایه های انسانی، ارزیابی اجتماعی و مکانیز مهایی است که سرعت توسعه اقتصادی و منافع اجتماعی از سرمایه گذاری عمومی در تحقیق وتوسعه فناوری نانو را بیشتر کند. اگر پاین سیاست ها موثر باشند، باید شرکت ها را به کشف و کاربردی کردن دانش ترغیب کنند. این مقاله مروری روی اختلافات کلی مد لهای در چگونگی double-boom خطی، همزمان و انتقال کشف به تجار یسازی تمرکز می کند.
بنابراین کاماً به جا است بپرسیم: تحت چه شرایطی این مد ل ها غالب تر هستند؟
عواملی چون: ویژگی های فنی ترکیب شده با صنایع، بازار، سیاست و سیست مهای نوآوری بر مسیر فناوری جدید اثرگذار هستند. درمدلهای مبتنی بر بازی ، شرکتها تا زمانی که فناوری به آستانه خاصی برسد انتخاب را به تعویق م یاندازند، البته به دلیل بهبود سریع محصولات این حوزه برای ورود به بازار و پیاد هسازی راهبردهای تجاری سازی متنوع، این مدل درباره <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> صادق نیست.
تجار یسازی کاربر دهای <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> متأثر از عواملی چون؛ پیشرفت فنی ویژگی های مرتبط با آن کاربرد، توانایی افزایش تولید، پیشرفت در مواد رقیب، دستیابی به منابع مالی و موانع استقرار آن کاربرد خاص است. برای مثال، تحقیقات اولیه در حوزه الکترونیک، بر جایگزینی <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> به جای سیلیکون متمرکز بوده است. بر طبق قانون مور، تعداد ترانزیستورهای یک مدار مجتمع هر دوسال، دوبرابر م شود. به دلیل افزایش چگالی ترانزیستورها و محدودیت فناوری سیلیکون، کشف و بهر هبرداری از موادی مانند <a href="http://namago.ir/">گرافن</a>، ضروری است. بنابراین، با توجه به مزایای <a href="http://namago.ir/">گرافن</a> و محدودی تهای فناور یهای موجود )برای مثال سیلیکون( و سرمای هگذاری عظیم در آنها، آستانه انتخاب فناوری جدید، پایین م یآید. مقالات و پتن تها معیا رهایی برای مشارکت بخش خصوصی در فناوری هستند. این معیا رها دارای محدودی تهایی هستند. شرکت ها تمام دانش خود را منتشر نمی کنند یا ممکن است برای محافظت از دانست ههایشان انتشار مقالات را به تأخیر بیاندازند. به علاوه، مقالات، بیشتر نشا ن دهنده تحقیقات هستند تا توسعه فعالیت ها.
<a href="http://namago.ir/shop/">تولید و فروش گرافن</a>